اشعار محمود شریف صادقی

  • متولد:

از طلعت زیبای تو کی پرده برافتد؟ / محمود شریف صادقی

از طلعت زیبای تو گر پرده برافتد
ماه از نظر مردم صاحب‌نظر افتد
گر پیش رخت گل بزند لاف نکویی
از شاخه به یک جنبش باد سحر افتد
در باده عشق تو ندانم چه اثرهاست
کز خویش هر آن کس که خورد بی‌خبر افتد
با کام هوس هر که ره عشق تو پوید
با هر قدمی مرحله‌ای دورتر افتد
ای حجت ثانی‌عشر ای مهر جهان‌تاب
از طلعت زیبای تو کی پرده برافتد؟
گر دیدن روی تو به مرگ است میسر
با شوق دهم جان که به رویت نظر افتد
از فخر زنم طعنه بر افلاک چو گردی
گر رهگذرت بر من بی پا و سر افتد
ای منجی عالم ستم و جور شد از حد
باز آ که ز دست متعدی سپر افتد
پر مظلمه شد دهر بیا تا شجر عدل
در سایه جان‌پرور تو بارور افتد
گر قوت دل منتظران خون جگر شد
غم نیست چو وصل تو به خون جگر افتد
ای منتقم خون شهیدان ره حق
مپسند که خون‌های مقدس هدر افتد
گویند دعای سحری راست اثرها
لطفی که دعاهای «وفا» کارگر افتد

3616 0 4